کیخسرو روز مهره در جام افکند
می خور که ندای عشق هنگام سحر
آوازه اشربوا در ایام افکند
سلام، سرانجام دست 100 نوا از آستین گیدورا بیرون شد و چرایی این تحول به دست من نیست که به یِد توانای روزگار است. نیاز به نوشتن آنقدرها بود که قلم به دستان گیدورایی من اوفتد که نمی دانم ظرافت ِ سخن را بر می تابد یا نه؟
اینک به زیر این خرقه فرسوده و گران باز سخن هایی هست از خویشتن و از هنر و صد البته از سینما که اینک هنگام شتاب و عزیز شمردن لحظه هاست که داس تحول کمر همت به برداشت توشه های زیستن ها بسته است.
آنچه دوست میداریم، از روزگاران و آدمیان، در گذر است و هر واقعه ای در این فلک پایان بندی و اختتامیه خاص خود را داراست به دست نگارنده و کارگردان گیتی. پس بازیگر سکانسهای زیبایی باشیم که به پایان بندی های رشک انگیز و بزرگ بیانجامد.
گرچه اکنونِ من روزگار گیدورایی است اما سخن بسیار است به رسم روزگار 100نوایی، برای گفتن، برای شنودن. پس با هم به تماشا بنشینیم فیلم بازگشت گیدورا را که باز خیام گوید:
از روی حقیقت نه از روی مجاز
بازیچه همی کنیم بر نطع وجود
افتیم به صندوق عدم یک یک باز
خوش اومدی مرد، ناز نفست، منتظریم بد فرم!
گیدورا: مخلصیم آقا! به کمک شما همیشه احتیاج هست. هستمت فطیر!
هپی برس دی گیدورا …
گیدورا: تنکس ا لات بابی جون! کامان بیبی!
درود بر رفیق خراباتیدر این دنیایی که دیوانگان بر صدرش نشسته اند و به قول شما داس تحول به دست دارند، برای لختی زیستن به شکل آدمها، چاره ای نیست جز اندیشیدن و سخن گفتن به رسم صد نوایی.. پایدار باشی…..
گیدورا: سلام رفیق، ممنون از نظرت. میشه یه کم بیشتر از خودت بگی؟ من که یادم نیومد شما رو.
صدنوا یکباره سکوت کرد…. کاری بس نیک بود شروع دوباره ات…. امید که این وبلاگت پایدار و برقرار باشد….
ضمنا حرکت با چراغ خاموش به این میگن!!!
گیدورا: چراغ خاموش شما رو هم عشق است ما به صدای اون کادیلاک ناپیدا هم قانعیم!
به شکرانه تولدی دوباره و گذر از نخوت و رخوت و به امید بدعت در امور جاریهیاحق
گیدورا: رخوتش که همنشین شب و روزه اما نخوت …. خب چه عرض کنم؟
.
گیدورا: […]
وب نو مبارک! امیدوارم وبلاگت هیچ وقت تار عنکبوت نبنده!!یک میلانی اصیل
گیدورا: ممنون اما ابومسلم یه چیز دگه است!
صدنوا چو بیرون رود گیدورا درآید…. پایدار باشی برار!
گیدورا: سعدیا دور صدنوایی رفتنوبت گیدورایی است یک چندی
خوش امدی و پایدار بمانی….مشتاق مطالب صد نوایی ات هستم
گیدورا: باید بنویسم تا نمیرم، باید!
سلام تبریک البته می دونم که خیلی دیره ولی خب. . .فعلا از نظر دادن معاف کنشاید تو یه فرصت بهتر .